زنان برای تغییر وضعیت خود باید وارد قدرت شوند
داتیکان_رضا احمدی وند: «نشست چالش های پیش روی زن ایرانی در تالار قانون دانشکده حقوق شهید بهشتی برگزار میشود.»این عنوان خبری بود که باید آن را پوشش می دادم. به دانشگاه که رسیدم حوالی ساعت 3 بود، مسیر مفصلی را پیاده روی (بخوانید کوهنوردی) کردم تا به دانشکده حقوق این دانشگاه رسیدم.از چند دانشجو پرسیدم تالار قانون کجاست؟ به سمت طبقه پایین راهنمایی ام کردند. به زیرزمین که رسیدم دنبال تالار مجللی می گشتم که قرار بود نشست در آن برگزار شود. هرچه چشم هایم را این سو و آسو چرخاندم، اثری از تالاری بزرگ که ظرفیتی حداقلی داشته باشد نیافتم. گوردخمه ای را در یکی از راهروهای باریک دانشکده پیدا کردم که بالای در آن عنوان "تالار قانون" حک شده بود. داخل شدم، به زور و با چسباندن صندلی ها، ظرفیتش به 30 نفر میرسید. آنچه میدیدم،بی شباهت به وضعیت زنان ما نبود. روی یکی از صندلیها نشستم. با نزدیکتر شدن به ساعت برگزاری نشست، تعداد حاضرین هم افزایش پیدا می کرد، تاجاییکه در همان تالار 30نفره، بیش از 80 نفر جمع شدند.
کم کم سخنرانان برنامه آمدند و برنامه آغاز شد. ابتدای نشست، یکی از دانشجویان متن مانیفستگونه ای را قرائت کرد و با اشاره به شرایط برگزاری نشست، آن را نشاندهنده رویکرد و نگرش مسئولان به مسئله زنان دانست. او شرایط امروز زنان را اینگونه توصیف کرد: «این شرایط بد نه ما را می کشد و نه قوی ترمان می کند تنها از ما انسانهای نا امید می سازد.»
نخستین سخنران این نشست پروفسور ایر مگارد پین؛ جامعه شناس و استاد مطالعات فرهنگی آلمانی بود که بحث خود را با سه چالش مهم زنان آغاز کرد. نخست، چالشی که زنان در همه دنیا با آن درگیرند. دوم، چالشی که زنها در غرب با آن رو به رو هستند و در آخر، چالش زنان مسلمان و مخصوصا ایران.
زنان غربی ایراد جامعه خود را نادیده میگیرند
پین، چالش اول را اینگونه بازگو کرد:«همه زنان جهان چالشی مشابه دارند. چالشی که فقط تبعیض و خشونت نسیت بلکه شامل آمال و آرزوهای آنان نیز می شود. اگر زنان بتوانند رابطه ای خواهرانه(SISTERHOOD) باهم داشته باشند چه بسا بتوانند بر آنها غلبه کنند و به این آمالها و آرزوهای در سینه مانده شان نیز برسند.» چالش دوم که پیرامون زنان در غرب(آلمان) بود بیشتر حول محور ساختارهای اقتصادی حاکم می چرخید: «با توجه به تحولات چند دهه اخیر و فرهنگ فردگرایی که به وجود آمده از یک سو باعث استقلال زنان شده است اما از سوی دیگر همچنان آنان با نابرابری اقتصادی درگیر هستند. به گونهای که زنان با توجه به این سوء تعبیری که از فردگرایی وجود دارد به مرور به لحاظ اقتصادی در شرایط ناگواری قرار می گیرند.» و در آخر چالش سوم مطرح شده توسط خانم پین پیرامون بحث زنان مسلمان بود. او ابتدا به شرایط ناگوار زنان محجبه در آلمان پرداخت و این نکته را گوشزد کرد که زنان محجبه در آلمان در شرایط نابرابری با سایر زنها رار دارند به گونه ای که شاید به لحاظ تحصیلی مشکلی نداشته باشند اما وقتی وارد بازار کار می شوند همواره شرایط پیدا کردن شغل برایشان سخت تر است به خصوص در شغل معلمی به دلیل اینکه تصور بر این است که آنها ممکن است نرم ها و ارزش های اسلامی را به بچه ها القا کنند همواره با مشکل جدی در این حوزه روبه رو هستند. او همچنین در خصوص زنان ایرانی گفت: «در خصوص حقوق زن در ایران پیشرفتهایی حاصل شده است اما در حوزه حقوق خانواده همچنان نابرابری هایی وجود دارد. مسئله مهم دیگر در خصوص تابعیت است. قانون ازدواج یک زن ایرانی با مردی خارجی و یا بلعکس، نیاز به اصلاح دارد. نکته آخر برخوردی است که زنان در غرب و اسلام نسبت به هم دارند. یعنی زنان غربی ایراد جامعه خود را نادیده می گیرند و در مقابل زنان دیگر فکرمی کنند وضعیت مناسبی دارند و بالعکس زنان در کشورهای دیگر هم همچنین نظری دارند. یعنی هیچکدام کمبودها و پیشرفتهای خود و دیگری را آنطور که واقعیت دارد در نظر نمیگیرند و نگاهی خودانتقادی به مسئله زن در جامعه خود ندارند.»
نقش خانواده در پیشرفت زنان
سخنران بعدی نشست خانم دکتر ژانت الیزابت بلیک؛ استاد حقوق بشر دانشگاه شهید بهشتی بود. «چند سال پیش در انگلستان دعوایی بین فمنیست ها شکل گرفت مبنی بر اینکه زنهایی که از طبقات اجتماعی پایین بودند به این نکته که طبقات بالا وضعیت آنان را نمی فهمند اعتراض کردند. ما باید بدانیم تجربه زیسته زنها با طبقات اجتماعی مختلف چگونه است. همه ما در زندگی تجربیات متفاوتی داریم. اما باید بدانیم به کجا رسیده ایم. ما زنان قطعا پیشرفتهایی داشته ایم ولی این به معنای تمام شدن چالشها نیست. باید جنگید و جلو رفت. سال 1857 سال مهمی برای زنان است. در آن سال اجازه طلاق به زنها داده شد. تا قبل از آن زن مثل یک شیء مایملک مرد محسوب می شد. تا جایی که قانون خانواده در ایران بسیار روشنفکرانه تر از انگلستان آن دوران بود. اکنون پسا از گذشت بیش از 150 سال از گدشت این قانون پیشرفتهای بسیار زیادی حاصل شده است. اما همچنان در ابتدای راه هستیم و باید جلوتر برویم.»
او در ادامه با شاره به ایران گفت: «طبق آمار سال 2006 در ایران بیشتر دانشجویان زن بوده اند اما امروزه دوباره این آمار کاهش یاقته است. باید علت را جویا شد. ظاهرا مسئولین وزارت علوم با این مورد مشکل داشته اند و در سیاستگذاری هایشان سدهایی برای ممانعت از ازدیاد تعداد زنان تحصیلکرده ایجاد کرده اند.» دکتر بلیک در ادامه با اشاره به مسئله فرهنگ گفت: «پدر من جزء کسانی است که همواره در مقابل تبعیض های جنسیتی ایستادگی کرده است. من در چنین خانواده ای بزرگ شدهام. این را به این خاطر گفتم که محیط فرهنگی و خانواده نقش مهمی در پیشرفت زنان دارد. البته همواره سدهای فرهنگی هم وجود دارد. مثلا در فرهنگ سنتی ایران موانعی وجود دارد که با حقوق زنان منافات دارند پس باید جلو آنها ایستاد و مقاومت کرد.»
آخرین سخنران جمع دکتر امیر نیک پی؛ استاد دانشگاه بهشتی بود. نیکپی که به گونهای جان استوارت میلِ نوع ایرانی در مسئله زنان محسوب می شود در ابتدای سخنانش گفت: «وقتی از چالش زنان ایرانی سخن به میان میآید نمیدانم از چالش های موجود بگویم یا چالشهایی که زنان ما با آن روبه رو نیستند. چون هرچه نگاه میکنم در تمام حوزهها،زنان با چالش جدی مواجه هستند.»
نیکپی در ادامه با مطرح کردن سه چالش بحث خود را اینگونه پیش برد:«سه چالش اساسی در حوزه خصوصی، عمومی و فرهنگی زنان ایرانی وجود دارد. در حوزه خصوصی باید توجه داشت که زنان ما بیش از صد سال است که کنشگران آموزشی، اقتصادی و دینی هستند. اما آخرین حلقه و شاید پر اهمیت ترین کنشگری برای زنان، کنشگری جنسی است، که این مسئله و مشکلی جهانی هم هست. ما 5 الگو در ارتباط با مسئله احساسی_جنسی در جامعه خود داریم. 1. دختران و پسران قبل از ازدواج باهم آشنا نمی شوند. 2.دختران و پسران باهم آشنا می شوند و رابطه حسی دارند اما رابطه جنسی ندارند. 3.در الگوی سوم پس از آشنایی بدون ازدواج رابطه جنسی شکل میگیرد. 4. ازدواج سفید 5. الگوی ازدواج سنتی و گاه مدرن که روابط احساسی_جنسی در چهارچوب خانواده است.
مردان ما روحیه تجاوزگری دارند
الگوی آخر بزرگترین مسئله زنان ایران است. مبنای حرف من صحبتی است که وزیر کار 5 اسفند امثال در وبلاگ شخصی اش منتشر کرده است. وزیر می گوید: "وقتی بحث مناسبات اخلاقی یک جامعه و آزار انسانی مطرح می شود یعنی به مرد حتی در خانه خود اجازه کودک آزاری و همسر آزاری می دهد. میزان تنشی که مرد با خود به خانه می برد می تواند زمینه ساز بروز زندگی های متزلزل شود. بیش از 70 هزار همسر آزاری با 40 درصد همسرآزاری جسمی ثبت شده است..." باید توجه کرد هزار و یک اهرم فرهنگی و خانوادگی وجود دارد که زنان این آزارها را ابراز نکنند و اینکه این تعداد ثبت شده خبر از فاجعه عمیقی میدهد. این باعث ننگ است که ما این همه دم از خانواده میزنیم اما در این خانودهها آزار رسانیهای جنسی فراوانی وجود دارد. مردان ما روحیه تجاوزگری دارند. یعنی به رابطه جنسی دو سویه نگاه نمیکنند. به زن تنها به عنوان یک مفعول جنسی نگاه می شود. و به همین خاطر یکی از بزرگترین چالشهای حوزه خصوصی زنان ما رهایی جسمی و جنسی است.»
نیکپی چالش دوم را اینگونه بیان کرد:« سه رفتار در میان زنان ما به وجود آمده است: 1. زنها به صورت فزاینده بیش از پیش آگاه می شوند. 2. حوزه حرکتهای اجتماعی و بیرونی زنان. 3.مشارکت زنان در قدرت و به ویژه قدرت سیاسی که بسیار ضعیف است.
الزاما به حق و حقوق رسیدن، ارتباط مستقیمی با ماهیت رژیم سیاسی ندارد. یعنی یک رژیم سیاسی می تواند دیکتاتوری باشد ولی زنی که در قدرت دخالت دارد در راستای حقوق زنان مفید باشد. مانند مهرانگیز منوچهریان . مهرانگیز در زمان پهلوی دوم از اولین حقوق دانان زن در ایران بود که رشته حقوق کودک را بنیان نهادند. او بیش از هفتاد اثز نگاشته و به لحاظ حرکتهای اجتماعی هم دو جایزه مهم بین المللی در حوزه حقوق زنان را در سال 49 و 51 گرفته است. ولی مهم تر از همه حق رای زنان است که همه مدیون او هستند. بنابران می شود یک نظام دیکتاتوری وجود داشته باشد ولی وضعیت حقوق زنان بهتر باشد. من خطابم به کسانی است که فکر میکنند حتما باید نظام دموکراتیک باشد تا حقوق زنان احقاق شود، آنها از اساس اشتباه می کنند. زنان می توانند در قالبهای مختلف به عنوان گره فشار در بالاترین سطوح اعمال نظر کنند. همچون مهرانگیز منوچهریان.»
او در آخر چالش سوم را اینگونه طرح کرد:« زنان ایران دارای هویت جنسی، قومی، دینی و جهانی هستند و 8 مارس نماد این هویت جهانی زنان است. بر اساس هرکدام از این هویت ها ممکن است نمادی وجود داشته باشد. اگر نماد ملی برای هویت زنان ایرانی وجود داشته باشد او مهرانگیز منوچهریان است. اما چالش اینجاست که زنان ما نباید هویتهای مختلف خود را در تضاد با همدیگر ببیند. نباید ما هویت گرای منفی باشیم، یعنی تکیه کنیم بر یک جزء هویتی در ضدیت با اجزاء دیگر. که این هویتی کور است. اما می توان هویت گرای مثبت بود. یعنی جمع هویتهای مختلف.»
نیک پی سخنان خود را با این جمله به پایان برد: «با توجه به راهی که زنان در پیش دارند باید از حالت قربانی سازی خود بیرون بیایند و مثل هر اجتماع دیگر وارد میدان شوند. هم میدان علم و دانش هم میدان مبارزات اجتماعی و هم میدان قدرت گرفتن. نه تنها قدرت سیاسی بلکه هر نهادی که وجود دارد باید زنان در راس آن قرار گیرند تا بتوانند شرایط را تغییر دهند. اگر بخواهید تغییر ایجاد کنید باید در لایه های بالایی وارد شوید و قدرت را به دست بگیرید.»