دعوای هر خواندهای را میتوان پذیرفت ولی دعوای هر خواهانی را نه
داتیکان_فرود نودهی:کمیسیون آموزش کانون وکلای دادگستری مرکز، نشستی با موضوع مکتب حقوق طبیعی و چالشهای عدالت برگزار کرد. این نشست که با حضور دکتر هادی وحید(عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی)، دکتر کامران آقایی(عضو هیأت مدیره کانون وکلای مرکز) و دکتر حسن جعفری تبار(استاد دانشگاه تهران) برگزار شد، حقوق طبیعی را از سه منظر نگاه کلاسیک و مدرن، شئون قانونگذاری و وکالت مورد بررسی قرار داد.
نوسان میان پوزیتویسم و حقوق طبیعی
دکتر هادی وحید به عنوان سخنران نخست نشست، قدمت و اعتبار حقوق طبیعی را به اندازه تاریخ بشریت عنوان کرد و گفت بیدار شدن روزانه ما از خواب استمرار این حقوق است. او تصمیم انسان به تفکر و تغییر را شروع دگرگونی میان انسان و حیوان قلمداد کرد.
تفاوت میان حقوق طبیعی و پوزیتویسم محور اصلی بحث وحید به عنوان اساس گفتمان در این منظر بود. این استاد دانشگاه در این خصوص گفت: «بسیار از مسائل به عنوان وضع طبیعی در زندگی ما وجود دارد که خارج از اراده آدمی است، با این حال هرآنچه به واسطه نقش و تأثیر انسان شکل میگیرد همان پوزیتویسم است و اینکه تمامی زندگی بشر تقابل میان وضع طبیعی و پوزیتویسم محسوب میشود.»
آنچه در اینجا مهم جلوه میکند این است که بسیاری پیدایش نظریه حقوقی را مقدم بر پوزیتویسم میدانند ولی به نظر میرسد همیشه انسان در نوسان بین این دو زندگی میکند و نمیتوان با قاطعیت گفت که از نظر تاریخی کدام مقدم بر دیگری است.
این استاد دانشگاه در ادامه با ورود به بحث انقلابها در تاریخ بشریت، نظریه حقوق طبیعی را اهرم باورپذیر انقلابها دانست و در این باره گفت: «نظریه حقوق طبیعی است که انقلابها را قابل فهم میکند و بدون این حقوق امکان فهم انقلابها وجود ندارد. بنابراین ممکن شدن انقلاب یا سرنگون کردن حکومتها متکی به حقوق طبیعی است ولی همین انقلابیون به محظ تسلط بر دیگران، طرفدار پوزیتویسم میشوند تا دیگران علیه آنها شورش نکنند. بنابراین کارگزاران بنا به منافع خود و در حالات مختلف طرفدار حقوق طبیعی یا پوزیتویسم میشوند.»
هادی وحید، تقسیم حقوق طبیعی به دوران کلاسیک و مدرن را حول مفهوم پوزیتویسم قابل فهم دانست و بدون توجه به این معیار امکان تقسیم بندی را غیرممکن عنوان کرد. این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «حقوق طبیعی بر این باور است که ارزشهای ماورایی وجود دارد و در حقوق هم ما متافیزیک حقوقی داریم. انتقاداتی که پوزیتسویستها به حقوق طبیعیی داشتند در چند بخش مورد بحث بود؛ به طور مثال این جریان، مفاهیمی چون عدالت در حقوق طبیعی را مبهم دانست به این دلیل که این فهم از عدالت منجر به تشویش در وضع قوانین میشود زیرا سلاطین و حاکمان در بسیاری موارد به نام عدالت مرتکب بیشترین بیعدالتیها میشوند در حالیکه پوزیتیسویتها معتقد بودند اگر به عدالت در قوانین طبیعی بسنده کنیم شرایط بسیار بهتر است.»
این استاد دانشگاه معتقد بود افرادی از جمله: جان فنیس، لون فولر، دورکیم و مایکل مر با مشاهده ایرادات وارده به حقوق طبیعی، تصمیم گرفتند برای تأثیرگذاری و جریان داشتن خود شروع به باز اندیشی کنند و آنچه نگاه مدرن به حقوق طبیعی را نشان میدهد در این دوران شکل گرفت.
نگاه دینی و غیردینی همواره به عنوان یکی از مهمترین مباحث در عرصه فلسفه و انسانشناسی مطرح است. هادی وحید در این باره گفت: «ممکن است در یک تصور عام، گمان رود که هرگاه از حقوق طبیعی صحبت میکنیم یک پیوند ذاتی با خدا برای آن قائل هستیم و هرگاه از پوزیتیوسیم حرف میزنیم ارتباط با حقوق و مفاهیم نفی خدا دارد. در واقع این نظر اشتباه است زیرا آنچه که والد حقوق طبیعی میشود در تبیین ایدوئولوژیک حقوق طبیعی و ورود فلسفه سیاسی به حقوق است، درواقع ابتدا حاکمان سیاسی که مشروعیت قدرت خود را به یک نیروی الهی وصل میکردند اصرار داشتند که مبنای حقوق طبیعی را در منشا الهی بدانند که از این طریق مردم توان مقابله با حکام را نداشته باشند.»
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید در پایان خاطرنشان کرد: «من فکر میکنم در آینده تقابل میان حقوق طبیعی و حقوق موضوعه کمرنگ خواهد شد همچنان که در عالم سیاست مرز میان چپ و راست کمرنگ شده است. آنچه در اینده جای نگرانی است، خشونت و مدیریت آن است. این خشونت به گونهای است که نه حقوق نه الهایت و نه هیچ تفکر دیگری امکان مهار آن را ندارد توانایی و آنچه در حال رخ دادن است تحلیلهایی است که اقتصاددانان دارند و به نظر میرسد تحلیلهای حقوقی میتواند راه گشا باشد. آنچه ما امروزه تحت عنوان قانون میشناسیم محصول چانه زنی کارگزاران خشونت است.»
قانون محصول قرارداد است
دکتر کامران آقایی، عضو هیأت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز به عنوان سخنران دوم نشست به مسأله مهم حقوق طبیعی و شئون قانونگذاری اشاره کرد. آقایی در ابتدا بدین مورد اشاره کرد که تفاوت جهان جدید و قدیم از حیث فلسفی و معرفتی در دو قالب مطرح میشود که عبارتند از: جهان قدیم عموما جهان کمال طلب و غایت گراست و جهان جدید مبتنی بر فعالیت انسان است.
این وکیل دادگستری بر این باور است که نظام حقوق مبتنی بر یک نظام معرفتی استوار است و از زمان فیثاغورث، افلاطون و ارسطو این مسأله وجود داشته است. او در این باره افزود: «ارکان ثابتی که در انسانشناسی وجود دارد تحت عنوان حقوق طبیعی مطرح میشود. حقوق طبیعی مقید به یک قانونگذاری از طرف حاکم نیست زیرا ابزار معرفتی نیرومند دارد و عقل انسانی این حقوق طبیعی را کشف میکند وانسانها این امکان را دارند که به آن ملحق شوند نه اینکه آن را تغییر بدهند.»
آقایی در ادامه حقوق طبیعی را در سه قالب مطرح کرد: «نخست اینکه حقوق طبیعی امری وجودی است بدین معنی که انسان جزئی از آن محسوب میشود. دوم اینکه حقوق طبیعی یک امر معرفتی است و در نهایت حقوق طبیعی امری ارزشی است و مبتنی بر ارزشهایی که جامعه انسانی باید از آن پیروی کند.»
فضیلت همواره به عنوان بحثی میان فلاسفه، سیاستمداران و حقوقدانان مورد مناقشه بوده است، آقایی بر این باور است که: «از منظر حقوقی، فضیلت بدین معنی است که قانونگذار باید انسانها را به سمتی هدایت کند که مفید واقع شوند. دانش حقوق این کارکرد را دارد که افراد را فضیلتمند کند. در واقع همان چیزی که ما را به عدالت نزدیک میکند ما را به فضیلتمندی هم میرساند و آن سیستم قانونگذاری که فضیلت را رواج دهد نقش بسیار مهمی در حرکت مردم به سوی سعادت ایفا میکند.»
کامران آقایی در ادامه به موضوع قراردادگرایی اشاره کرد و این نظریه را نقطه مقابل حقوق طبیعی دانست. نظریه قراردادگرایی بدین شکل است که نهادهای حقوقی چون مبتنی بر محدودیت هستند نباید منجر به خشونت شوند و یکی از کارکردهای قوانین این است که خشونت قانونی را به وجود میآورد. آقایی در این باره افزود: «خود قانون و خود شهروند محصول قرارداد هستند و این قرارداد بر اساس منافع مشترک افراد جامعه تنظیم میشود، بنابراین حقوق و عدالت اموری صرفا قراردادری محسوب میشوند و حقوق طبیعی از منظر قراردادگرایی بیمعنی است.»
آقایی در پایان خاطرنشان کرد که: «بر اساس نظریه قراردادگرایی، حقوق پیوندی با اخلاق و حقیقت پیدا نمیکند. یعنی هم ارزشها از حقوق جدا میشوند و هم حقیقت. بنابراین در این نظریه، حقوق صرفا به موجب قرارداد است که توجیح میشود.»
دعوای هر خوانده ای را می توان پذیرفت ولی هر خواهانی را نه
دکتر حسن جعفری طبار به عنوان سخنران پایان نشست، حقوق طبیعی و وکالت را مورد بررسی قرار داد. جعفری طبار در ابتدا به این مسأله اشاره کرد که حقوق طبیعی، عدالت و اخلاق را متبادر میکند و برخلاف نظر عموم، وکالت با حقوق تفاوت دارد زیرا وکالت حرفه است ولی حقوق یک بحث نظری محسوب میشود.
این وکیل دادگستری در ادامه با پوزیتویست خواندن حقوقدانان اظهار داشت: «اگر معتقد باشیم که قانون بودن قانون چیزی غیر از اخلاقی بودن آن است، پوزیتیوست هستیم، بنابراین عموم حقوقدانان پوزیتویست هستند و خود را وارد مباحث اخلاقی قانون نمیکنند.»
جعفری طبار در ادامه به این مسأله اشاره کرد که آنچه در دانشکده حقوق به دانشجو آموزش میدهند، پوزیتویسم، حقوقی است که قانون فرای از خوب بودن یا نبودنش باید اجرا شود. به همین دلیل حقوقدانان عمدتا محافظه کار میشوند ولی وقتی این افراد وارد حرفه وکالت میشوند شرایط متفاوت میشود زیرا این فرد حاظر است نظم قانون را بهم بزند تا حق موکلش را کسب کند.
جعفری طبار در پایان بدین مسأله توجه کرد که وکلا به دو روش میتوانند در مقابل قانون غیرعادلانه نافرمانی مدنی کنند: «نخست اینکه با نپذیرفتن دعوایی که کاملا قانونی به نظر میرسد ولی وکیل آن را غیر اخلاقی میداند نافرمانی مدنی خود را اعلام میکند. دوم اینکه با پذیرفتن دعوایی که کاملا غیر قانونی به نظر میرسد ولی شما آن را اخلاقی میدانید، ضعف قانون را به قانونگذار نشان دهید. به نظر بنده دعوای هر خواندهای را میتوان پذیرفت ولی دعوای هر خواهانی را نمیتوان.»