توسط admin
1400/08/01
خاطرات دفترخانه (قسمت پانزدهم) – چشم تو چشم
پرویز رضایی
هر دو جوان با فاصله چند تا کوچه از همدیگر ساکن همین محله و هر دو بیکار بودند. طبق گفته خودشان چند روز پیش درگیر و به علت صدمات جسمی وارده به طرفین، کار به کلانتری و پزشکی قانونی و دادسرا کشیده شده و برای بسته شدن پرونده و اعلام رضایت، به توصیه شعبه دادیاری، دو طرف ماجرا به دفترخانه آمده بودند.
با صحبتهایی که بعدا داشتم معلوم شد دو جوان تا قبل این منازعه هیچ گونه سابقه اختلاف و درگیری با هم نداشتند.
وقتی علت رو پرسیدم یکیشون در آمد و گفت آقا " چشم تو چشم شدیم" !!!