حذف مجازات حبس محکومان مهریه به ضرر زنان است
داتیکان: اخیرا بحثی در خصوص حبس زدانی محکومین مهریه به وجود آمده که موافقان و مخالفانی دارد. محمدعلی پورمختار؛ عضو کمیسیون قضایی و حقوقی، از مدافعان حذف محکومیت حبس ناشی از عدم پرداخت مهریه است. او معتقد است: « تعداد زندانی به دلیل تعیین مهریه با تعداد سکههای بالاست نگاه به مهریه نباید اقتصادی باشد تا پس از آن به مشکل کیفری تبدیل شود، این معضل باید از این جایگاه تنزل یابد و در سطح روابط خانوادگی و اجتماعی تعریف مجدد شود.» همچنین یحیی کمالیپور؛ نائب رئیس کمیسیون قضایی مجلس، نظری متفاوت نسبت به محکومیت حبس ناشی از عدم پرداخت مهریه دارد. او معتقد است: « مهریه حقی برای زنان است که نمیتوان رها کرد هرچند درخصوص میزان مهریه می توان ساز و کار مناسبی را در نظر گرفت به نوعی که از سیر صعودی آن جلوگیری کرد. میتوان برای کسانی که امکان پرداخت مهریه ندارند در قالب تسهیلات یا اشتغالزایی کمکهایی را در نظر گرفت تا مشکلات پیش آمده مرتفع شود. در شرایطی که فضای زندانهای کشور بیش از ظرفیت پُر شده است میتوان جهت تعیین ضمانت اجرایی مهریه مجازاتی جز حبس در نظر گرفت البته در صورتی که ارادهای برای این اقدام وجود داشته باشد در غیر این صورت باید حبس تعیین شود.»
بر همین اساس داتیکان با زهره ارزنی؛ حقوقدان، وکیل و فعال حقوق زن؛ در خصوص این مسئله به گفت گو پرداخت:
نظر شما در خصوص حذف محکومیت حبس ناشی از پرداخت مهریه چیست؟
بحث خانواده در ایران بحثی زیربنایی است که در ان یکسری امتیازات برای زنان تعیین شده است و یکسری امتیازات برای مردان؛ امتیازات زنها مهریه و نفقه است و امتیازات مرد هم حق طلاق، تعیین اقامتگاه، ریاست خانواده و امثالهم . قبل تر ما وکلا اعتقاد داشتیم که مهریه میتواند به عنوان اهرم فشار برای زنانی که میخواهند طلاق بگیرند استفاده شود ولی در عمل زنان باز هم به سد همسران میخوردند، حبس هم چاره ساز نبود و این اهرم هم بلااثر میشد. اگر بخواهیم حبس هم برداشته شود باید به فکر اثبات طلاق زنان باشیم. بر اساس قانون زنها در دو صورت ترک انفاق و قاعده عسر و حرج می توانند تقاضای طلاق کنند. در حقیقت با درخواست طلاق زنان-حتی در صورتی که مهریه را نیز ببخشند - دون اثبات دلایلی که باید به دادگاه ارائه دهد، موافقت نمی شود. به نظر من اولا قانون گذار باید به یک بازنگری برسد و صرف حذف مجازات حبس مشکلی را حل نمیکند چون تغییرات این چنینی مسکنهایی است که ایراد کار آنها بیشتر از حسنشان است. ما در مورد خانواده باید بپذیریم که همانطور که شرع هم اجازه داده از عرف استفاده کنیم. وقتی که به زن اجازه داده ایم که یکسری شروط را ضمن عقد بیاورد، حکومت هم می تواند چنین کاری را برای بهتر شدن اوضاع بکند. این باعث میشود که مهریههای سنگین هم از بین بروند یا حداقل کاهش پیدا کنند. حال اگر مهریه هم باشد ایرادی ندارد اما حالت سمبلیک داشته باشد یا مهریه خانم فاطمه زهرا را در نظر بگیریم و از آن طرف یکسری امتیازات دیگری به خانمها بدهیم. همچنین از تجربیات دیگر کشورها استفاده کنیم. اینقدر تاکید بر روی مسائلی که در گذشته وجود داشت ولی اکنون دیگر کارایی ندارد، نکنیم. همین تاکیدات لجبازانه خود باعث نابودی بنیانهای خانواده میشود. واقعیتها را باید پذیرفت. بنابراین بحث خانواده باید به شکل زیربنایی برسی شود و واقعیتهایی همچون حضور زن در جامعه را پذیرفت. زندگی یک شراکت مدنی است و در این شراکت حقوق و مسئولیتهای افراد هم باید برابر باشد.
با این تفاسیر باتوجه به شرایط و قوانین موجود اگر چنین قانونی تصویب شود زنان متضرر نمیشوند؟
بله. اگر زنی که قصد جدایی دارد و حاضر است حتی مهریه اش را ببخشد و مرد هم به هیچ عنوان راضی به طلاق او نیست و در دادگاه هم نمیتواند اثبات کند؛ باتوجه به شرایط موجود؛ حبس میتواند همچنان یک اهرم فشار باشد. من خود در دوران کاری چنین موردی داشته ام که مرد به هیچ عنوان حاضر به طلاق نبود و ما علی رغم میل باطنیمان تقاضای جلب مرد را از دادگاه خواستیم و پس از به زندان افتادن مرد، او حاضر به طلاق شد. بنابراین در این شرایط حاضر، تصویب چنین قوانینی به ضرر زنان ماست.هرچند من اعتقادی به مهریه ندارم. اگر ما دارایی مشترک را در زندگی مطرح کنیم مهریه معنا ندارد. در حقیقت در زندگی مشترک مهریه معنا ندارد. در قالب هدیه می توان به آن معنا بخشید ولی نه در چهارچوب قهر و اجبار. بر همین اساس همانگونه که گفتم مهریه باید سمبلیک باشد آن هم به این خاطر که به لحاظ شرعی، عقدی که جاری میشود شرعی شود. اما به صورت کلی وقتی امتیازات برابری به زنها داده نمی شود تصویب چنین قانونی به ضرر زنهاست.
با توجه به اینکه فقه در نظام حقوقی ما بسیار پررنگ هست، با موانع فقهی آن به چه شکل میتوان برخورد کرد؟
من تخصصی در زمینه فقه ندارم. اما حسن مذهب شیعه ما این است که اجتهاد آن زنده و پویاست و میتواند راهکارهایی را ارائه دهد که مشکلات مقلدانش را حل کند. من نمی توانم وارد چنین موضوعی شوم. ولی مطمئنم که فقهای ما آنقدر عالم هستند و اشراف به عرف دارند که بتوانند راهکاری پیدا کنند که مشکل حل شود. البته باید راهکار به گونه ای باشد که دست زنان هم در این مورد باز باشد. مثل مرحوم امام که قاعده عسر و حرج را پذیرفت که در آن چهارچوب به زنان اجازه طلاق میداد. امروزه هم میتوان وسعت چنین مواردی را بیشتر کرد.